سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
فاطیما
  • کل بازدیدها: 49778 بازدید

  • بازدید امروز: 16 بازدید

  • بازدید دیروز: 0 بازدید
  • نرید مدینه
    فاطیما ( 86/5/5 ساعت 3:21 ص )

    اگه می دونستم که 

     
    بعد از برگشتن این قدر دلم برات تنگ میشه و زندگی اینقدر سرد و بی روح حتما در


    اومدنم تردید می کردم .....گفتند وبلاگ بزن ، کار کن ، تبلیغ کن و......دلم رو راضی کردم


    بعداز سالها دیگران را شریک نوشتهایم کنم اما دوست دارم داد بزنم تو رو خدا نرید مدینه ، نرید

    مکه .....اخ مدینه ....وای کوچه های بنی هاشم به دادم برسید .دلتنگم و دیوانه یه بار دیگه رد شدن وبو ئیدن جای پاهای عباس (ع)...به خدا دروغ نیست ،نمایش نیست .گور پدر ریا ...

     

     واقعا وقتی از کوچه های بنی هاشم رد می شی ،حضو ر اهل بیت رو احساس می کنی ....

     

     وقتی تو مسجدالنبی نشستی محبت پیامبر (ص) رو لمس می کنی حتی اگه ازش چیزی ندونی جز همانها که تو کتاب فارسی دبستانت خوندی .....

    دلم تنگه ....واسه راه رفتن با مریم و هی فحش دادن به این سگ مذهبای وهابی ....

    دلم تنگه واسه غر زدن سر فاطمه که چقدر قران میخونی ...

    دلم پر میزنه واسه اون لحضه که پامون می رسید به روضه و عارفه داد می زد بچه ها رسیدیم به بهشت.....

    دلم لک میزنه واسه گیر دادن به کبری و سر به سر هم گذاشتن و خندیدن تو صف نماز مسخرشون....

    وای دلم تنگه واسه عربده کشیدنهای پشت بقیع .....دویدنهای تو روضه.......

    یاد ا قای پاک یاری و جلسه های اجباری کاروان و در رفتنای ما بخیر ....

    یاد خدا بخیر ...یاد پاکی ...اگه فهمیده بودم قراره بی قرار بشم ،دیونه بشم قلم پام رو خورد کرده بودم و نمی رفتم  مدینه......

     

                                                                                    بماند راز این دل تا قیامت



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    خانم اجازه داداشم
    [عناوین آرشیوشده]

    =============================================================