یا انیس کل وحید
مکه:
مرگ، کامل شدن و...دیگه خودت حدس بزن چه طور میشه...یه چند روز مونده که اگه خدا اجازه بده
بریم مکه....یه کمی تن و بدنم میلرزه.نمی خوام از تجربه کسی استفاده کنم. ادا واطفار درآرم که ما کجا
و طواف و...نه اصلا میخوام خودم باشم. برای یه بار هم که شده خود خودم باشم.
انجام بدیم اما غافلیم ...خدایا چرا دروغ بدم یه کمی نه ، خیلی میترسم .به خودم میگم بیا ومثل آدم رفتارکن اما خیلی
سخته.....خدایا باورم نمیشه تو منو جیز کنی ....بگرد تو وجودم شاید یه چیز
خوب پیدا کنی که همه بدیهام رو به اون ببخشی......خلاصه خدایا من کمی لوسم میدونی که جام راحت نباشه خوابم نمی بره ،جون خودت منو یه جور بساز که نخوام زجر بکشم
هی خدا چی بگم
دارم میام پیشت بدون هیچ مقدمه ای نه چله ، نه روزه ،نه نماز ،نه....مهمون حبیب تو
حتما میگی ناخونده اما بازم مهمونه مگه نه. هر چی باشم از سگ سنی ها که بهترم مگه
نه ؟ آی خدا من هر چی باشم حضرت زهرا(س) رو دوست دارم .باور نداری از خودش
بپرس ...آی خانم ضایع نکنی .غلام غلامتم .نوکر نوکرتم .اصلا خود خود کنیزتم....دارم
میام هوامو داشته باش.....
بماند تا قیامت راز این دل